سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زنده یاد * آه از بهار بی یار*

به نامت ،‏به یادت ،‏به امیدت و نه به امید خلق روزگار

عالم و آدم می‏دونن من مُردم . خدابیامرزم . قبرم هم همین دور و براس . دور نیست . ی نیگا کنین پیداش می‏کنین. خداییش شما هم مرده‏این ها . خبر ندارین . اصلا ما همه‏مون ی جورایی تو ی قبرستون داریم زندگی می‏کنیم. قطعه و ردیف بدم ؟ نمی‏خواد بگردین پیدا می‏کنین .
به جون شما نباشه به جون خودم خیلی بیچاره‏ام . ندارم . هر چی نیگا می‏کنم می‏بینم هیچی ندارم . فقیر و بیچاره‏ام .
بد جوری گرسنه‏ام . احساس می کنم خیلی وقته هیچی نخوردم . دروغ نگم خوردم ها . اما ی چیز درست حسابی که قوت بده به‏م و جون بگیرم نخوردم .
لباس درست و حسابی هم ندارم . الان خودم هم از برهنگی‏ام خجالت می‏کشم .  این آخدای ما منُ پوشیده خلق‏م کرد ها . اما خب آدم‏م دیگه هی تیکه تیکه  از لباس‏م کنده شد .
بابا دارم داد می‏زنم بدهکارم . بد جوری هم بدهکارم . با ی بزرگی طرف حساب شدم که گفت من مزد آن‏چنانه‏ای نمی خوام فقط این و اینه مزدم . اما اجر و مزدش رو پرداخت نکردم . نه که نداشتم بدم ها . نه . اما تنبلی و کاهلی کردم .
مصیبت‏زده‏ام . هر بلایی بگی داره سرم میاد . آدمی که کس و کار نداشته باشه خب هزار تا بلا سرش میاد . بلا دیده ام .
اصلا ی جورایی غریب‏م . حس می‏کنم سر جای خودم نیستم . دور افتادم از اصل و نسب‏م . باید برگردم و خیلی هم راه دارم .
اما برگشتن‏م خیلی سخت شده . بس که دور خودم زنجیر و غل پیچیدم ، اسیر شدم و در گیر . نمی تونم تکون بخورم .
نه که من این طوری باشم ها . نیگا که می‏کنم می‏بینم خیلیا این طوری مثل من تو کارشون گره افتاده .
درد و مرض و بیماری هم که از هر طرف هجوم آورده . تنم ،‏روحم ،‏فکرم و ... کلا مریضه . نیاز به ی دوا درمان اساسی داره .
دنبال یکی می‏گردم که دستمُ بگیره و منُ از این بدبخت بیچارگی نجات بده .
حال و روزم رُ که چه عرض کنم . خیلی خرابه . بد جوری به هم ریختم .
بدهکاری به‏م فشار میاره . یکی پیدا بشه که غرض منُ بده و از این نداری درم بیاره .

 ظهورت را برای همیشه آرزو می کنم یا م ح م د 



برچسب‌ها:
[ دوشنبه 86/6/26 ] [ 2:55 صبح ] [ خدابیامرز ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ
امکانات وب