سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زنده یاد * آه از بهار بی یار*

به نامت ،‏به یادت ،‏به امیدت و نه به امید خلق روزگار

fakhri mohtashami: http://www.norooznews.ir/ گلایه خاتمی
fakhri mohtashami: mehdiboutorabi: http://www.norooznews.ir/ حساب کشی صریح آقای خاتمی از دولت نهم.  برای دوستان بفرستید. ایران آگاه حق مسلم ماست
zendeyad: تا جایی که یادم میاد ایران آباد حق مردم ایران بود
zendeyad: اون که نصیبمون نشد
zendeyad: ببینیم از این آگاهی چی گیرمون میاد
fakhri mohtashami: حقو ق معطل مانده زیاد داریم
zendeyad: از کی معطل مانده اش را هم بفرمایید
zendeyad: نمی دانم چرا ماها عادت داریم بعضی وقت ها دری حقوق معوقه مان سوال کنیم

fakhri mohtashami: از 1
fakhri mohtashami: از 1400 سال پیش
zendeyad: و چطور شد که این حقوق معوقه را از دولت نهم مطالبه می کنیم ؟ الله اعلم
fakhri mohtashami: از دولت نهم آنچه را مطالبه می کنیم کنیم که وعده داده بود
fakhri mohtashami: مبارزه با فقر و فساد و تبعیض
fakhri mohtashami: و آوردن نفت بر سر سفره ها
fakhri mohtashami:
zendeyad: و نمی دانم چرا وعده های رنگ به رنگ دولت های قبلی رنگ باختند
zendeyad: و یادمان رفت که مطالبه هم حق ماست

fakhri mohtashami: اتفاقا پرسشگری را کسی آموخت که خود امروز در معرض بدترین تهمتهاست
fakhri mohtashami: نه ؟
fakhri mohtashami: سوال ممنوع بود
fakhri mohtashami: و امروز هم سوال ممنوع است
zendeyad: اما قطعا برای همان پرسشگری هیچ پاسخی ارائه نکرد که هیچ
zendeyad: یادش هم رفت که ممکن ست از خودش هم پرسشی شود

fakhri mohtashami: هر 9 روز یک بحران
fakhri mohtashami: تاریخ فراموش نمی کند دوست من
fakhri mohtashami: ختی اگر ما فراموشکار باشیم
zendeyad: و عامل خلق بحران ؟
fakhri mohtashami: شاد باشی
zendeyad: و شما هم

*** هر چه صبر کردم پاسخی دریافت نکردم لذا دو جمله بعد را زدم که خوشبختانه جوابی آمد


zendeyad: البته بد نبود به پرسش های من هم پاسخی می دادید
zendeyad: حداقل به رسم ادب به تعالیم استاد

fakhri mohtashami:
fakhri mohtashami: ببخشید
fakhri mohtashami: چی صداتون کنم ؟
fakhri mohtashami: هممون خدابیامرز لازم داریم البته
zendeyad: همون خدابیامرز
zendeyad: یا هر چی ز دیگه که دوست دارین
zendeyad: به رسم آزادی بیان

fakhri mohtashami: آزادی بیان هویت افرادو نمی گیره که
zendeyad: باور کنم ؟
fakhri mohtashami: چی رو برادر
fakhri mohtashami: یا خواهر؟
zendeyad: خواهرم
zendeyad: این که ازادی بیان به هر نحو مدلش هویت افراد رو نمی گیره
zendeyad: در ضمن مگه ما داشتیم راجع به ازادی بیان و نقشش در هویت می چتیدیم؟

fakhri mohtashami:
fakhri mohtashami: راستی موضوع چی بود ؟
zendeyad: شما مطالبات 1400 سال پیشتون رو یادتون میاد
zendeyad: اما بحث ده دقیقه پیش رو نه ؟
zendeyad:

fakhri mohtashami: مطالبات 1400 ساله ایرانیان
fakhri mohtashami:
zendeyad: اها
zendeyad: شما یعنی این قدر وطنپرستین
zendeyad: که مطالبات ایرانیان رو یادتون می مونه
fakhri mohtashami: حب الوطن من الایمان
zendeyad: حرف خودتون رو نه
zendeyad: ؟
zendeyad: ان هذا لشیء عجاب
zendeyad: نمی دونم با این حافظه چی جوری می خواین مطالبه کنین
zendeyad: بهتر نیست حق و حقوق معوقه رو به کسی بسپارین که لااقل یادش بمونه که چی می خواد

fakhri mohtashami: ببین خواهر فحشی متلکی چیزی ؟
fakhri mohtashami: مشکل ندارما
fakhri mohtashami: راحت باش
fakhri mohtashami: عزیزم
fakhri mohtashami:
zendeyad: ای بابا
zendeyad: شما که اهل گفتمانین
zendeyad: چرا از حرف اصولی و منطقی می رنجین ؟

fakhri mohtashami: یه لحظه لطفا
zendeyad: ظاهرا شما تمابل به فحش دارین دور از جونتون
zendeyad: چشم

fakhri mohtashami: ببینم این بچه چی می گه
zendeyad: می بینین
zendeyad: حقوق زنان هم چنان پایمال شده است
zendeyad: هم چنان باید اسیر بچه هاشون باشن
zendeyad: نمی دونم چرا این همه مطالبه بازم اثر نکرد
zendeyad: و من و شما مجبوریم هم چنان جور بچه داری رو به دوش بکشیم

fakhri mohtashami: نه موضوع این نیست
fakhri mohtashami: این بچه مجازی داره درد دل می کنه
fakhri mohtashami: اجازه می دی ببینم چی می گه؟
zendeyad: بازم به دولتای قبلی
fakhri mohtashami: خدای من  چه دل پرغصه ای
fakhri mohtashami:
zendeyad: که لا اقل درد زایمان رو از سرمون کم کردن
zendeyad: و برامون بچه مجازی خلق کردن
zendeyad: برید بهش برسید
zendeyad: تا مثل بچه های واقعی از دست نرفته
zendeyad: اونا که تو خیابونا به برکت ازادی و ابادانی دولت فخیمه توسعه و اصلاحات
zendeyad: همه اصلاح شدن و الان تو کوچه و خیابون دارن حالشو می برن
zendeyad: راست می گید
zendeyad: برید به اون برسید
zendeyad: اون لابد درددلش شنیدن داره و ما نه
zendeyad: ازادیه دیگه
zendeyad: قربون محبت توون
fakhri mohtashami:
zendeyad: مزاحم نمی شم
zendeyad: ما که همیشه از الطاف دولتین فخیمه توسعه و اصلاحات بهره مند بودیم
zendeyad: اینم روش

fakhri mohtashami: ما که اینجا سنگ صبوریم خواهر
fakhri mohtashami: شمالایق بدونین درخدمتیم
fakhri mohtashami:
zendeyad: من کاری نداشتم
zendeyad: گفتمرسشگری حق منه
zendeyad: و البته شنیدن پاسخ
zendeyad: به نشانه فرایش  شما و البته تعالیم دولت فخیمه اصلاحات

fakhri mohtashami: من هم مهلت خواستم و ندادید
zendeyad: اما پاسخی واصل نگردید
zendeyad: wow
zendeyad: من تا فرا صبح هم منتظر می مونم
zendeyad: ولی به شرطی که حق تقدم هم رعایت شه

fakhri mohtashami: و البته با این بدبینی مفرط بعیده که دنبال پاسخ باشید عزیز مهربان
fakhri mohtashami:
zendeyad: سوایی چاسخ ندید
zendeyad: wow
zendeyad: بدبینی
zendeyad: می خواین برم روانچزشک و برگردم تا شما تشریف میارین جهت پاسخ گویی
zendeyad: نمی دونستم ادمایی که ما بدبین فرضشون کردیم
zendeyad: حقشون نیست که پاسخ بگیرند
zendeyad: تصدیع ما را به فخامت دولت اصلاحات و به روح گفتگوی تمدن ها عفو بفرمایید
zendeyad: شاید که روح نیاکان اصلاحات و کارگزاران مارا هم ببخشایند
zendeyad: شما که ما رو قابل نمی دونین جهت چاسخ گویی
zendeyad: با اجازتون من این چت رو می زنم تو وبلاگم
zendeyad: شاید روح جمعی  و جوانان فهیم این مرزو بوم و این وطن عزیز به سوالای من پاسخی بدن
zendeyad: اجازه هست ؟
BUZZ!!!

fakhri mohtashami: جانم
fakhri mohtashami:
fakhri mohtashami: فراموشتان نکرده ام دوست من
fakhri mohtashami: خوب
fakhri mohtashami: پاسخ
zendeyad: اجازه هست فرشته مهربون؟
fakhri mohtashami: اجازه مرور می فرمایید
zendeyad: من مزاحم وقت گرانبهاتون نمی شم
zendeyad: خواهش می کنم
zendeyad: بفرمایین
zendeyad: حق شماست

fakhri mohtashami: تشریف می برید ؟
zendeyad: نه
zendeyad: گفتم شاید شما فرصت  نداشته باشید
fakhri mohtashami: چند دقیقه در خدمتم
fakhri mohtashami: بد نیست بفرمایید
fakhri mohtashami: سوال؟
zendeyad: وا
zendeyad: من که همون اول پرسیدم
zendeyad: قراره دوباره چت رو تکرار کنیم

fakhri mohtashami: خوب مطالبه از کی و چرا ؟
zendeyad: شما هم که قرار شد مرور کنید
fakhri mohtashami: مطالبه فی نفسه چیز خوبی است خصوصا اگه توسط مردم از حاکمان باشه
fakhri mohtashami: نه مطالبه حتی محاکمه
zendeyad: البته ظاهرا بستگی داره که حاکم کی باشه
fakhri mohtashami: فکر کنم چیزهایی یادم مانده باشد از تعالیم ارجمندی که خوانده ایم
fakhri mohtashami: مثل شما
zendeyad: حالا با هه این تواصیف
fakhri mohtashami: ائمه ما وپیامبر اکرم
zendeyad: می تونم این چت رو بزنم تو بلاگم ؟
fakhri mohtashami: خودر و در برابر نقد قرار می دادند حتی توسط کفار و مشرکین و منافقین
fakhri mohtashami: درسته؟
fakhri mohtashami: واهمه ای از مطالبه نداشتن
fakhri mohtashami: چون برحق بودن
zendeyad: نشونه تاریخی اش رو می فرمایین
zendeyad: ؟

fakhri mohtashami: و حتی مناظره با دهریون
zendeyad: و البته از همه انواعش
zendeyad: نقد
zendeyad: مطالبه
zendeyad: محاکمه

fakhri mohtashami: صفحه صفحه تاریخ اسلام
zendeyad: مناظره
BUZZ!!!

fakhri mohtashami: روزی که پیامبر بدن مبارکش را در معرض ضربه عرب جاهلی قرار داد
zendeyad: این کدوم نوع بود ؟
fakhri mohtashami: و همه متاثر شدند و آن فرد می خواست پیامبرش را امتحان کند
zendeyad: بله خوانده ام
fakhri mohtashami: رفت و بوسه ای نثار کرد
zendeyad: مطالبه بود
zendeyad: ؟محاکمه بود ؟
fakhri mohtashami: نوع ادای حق مردم
zendeyad: نقد
zendeyad: ؟

fakhri mohtashami: مناظره فراوان داریم
zendeyad: نه
fakhri mohtashami: تاریخ نمی خونی ؟
zendeyad: سوا من این نیست
zendeyad: خوندم
zendeyad: می خوام بدونم
zendeyad: شما فرمودین مطالبه حق مردمه
fakhri mohtashami: و محاکمه  داستان قضاوت های علی را نمی دانی ؟
zendeyad: منم قبول دارم
fakhri mohtashami: گفتم حق است
zendeyad: و هیچ عاقلی این روانکار نمی کنه
fakhri mohtashami: و گفتم در سیره نبوی و علوی آموزش داده شده
zendeyad: اا نکته این جاست
fakhri mohtashami: و گفتم خاتمی آموزش داد
fakhri mohtashami: و خود را در معرض آن قرار داد
zendeyad: چرا ما بعضی اوقات و از بعضی افراد مطالبه می کنیم؟
fakhri mohtashami: و مردم را عادت داد به پرسشگری
fakhri mohtashami: مطالبه از حاکم حق مردم است
fakhri mohtashami: حق اسلامی و انسانی
fakhri mohtashami: حق شهروندی
zendeyad: و چرا دقیقا همین ما اگر کسانی پیدا شدند و از ما مطالبه کردند اون ها رو اغتشاش گر و می نامیم؟
zendeyad: من در مورد حق سوال نمی کنم
fakhri mohtashami: دقیقا
fakhri mohtashami: مثل معلمان
fakhri mohtashami: کارگران
zendeyad: سوالم در مورد اینه کگه این حق چرا به بعضی ها داده می شه
fakhri mohtashami: دانشجویان
fakhri mohtashami: و زنان
zendeyad: و از بعضی ها گرفته می شه
zendeyad: می شه به این سوال من جواب بدین

fakhri mohtashami: قراره من به سوالات شما پاسخ بدم و شما نفرمایید
fakhri mohtashami: که چرا زندانی سیاسی داریم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
zendeyad: شما سوال منو پاسخ نمی دید
zendeyad: سوال خودتون رو مطرح می کنین و پاسخ می دین

fakhri mohtashami: وقتی قانون اساسی ما آزادی اندیشه و بیان را تصریح کرده؟
zendeyad: و در این شرایط حتما نتیجه هم می گیرید
zendeyad: خانم محتشمی
zendeyad: خانم محترم
zendeyad: من سوالم رو تکرار کنم ؟

fakhri mohtashami: خوب آداب گفتگو را بیاموزانید استاد
zendeyad: جسارت نمی کنم
zendeyad: اما سوالم رو تکرار می کنم

fakhri mohtashami: لطف می کنید
fakhri mohtashami: به قدر فهم ما باشد
fakhri mohtashami:
zendeyad: شما فرمودین مطالبه حق مردمه
zendeyad: منم قبول دارم
zendeyad: و هیچ عاقلی این روانکار نمی کنه
zendeyad: zendeyad: اا نکته این جاست
zendeyad: zendeyad: چرا ما بعضی اوقات و از بعضی افراد مطالبه می کنیم؟
zendeyad: zendeyad: و چرا دقیقا همین ما اگر کسانی پیدا شدند و از ما مطالبه کردند اون ها رو اغتشاش گر و می نامیم؟
zendeyad: من در مورد حق سوال نمی کنم
zendeyad: zendeyad: سوالم در مورد اینه کگه این حق چرا به بعضی ها داده می شه
fakhri mohtashami: روشن بفرمایید
zendeyad: zendeyad: و از بعضی ها گرفته می شه
fakhri mohtashami: مصداق
fakhri mohtashami: کلی گویی مارو به جایی نمی رسونه
zendeyad: می تونم سوالم  رو عوض کنم ؟
fakhri mohtashami: اگه به جواب گرفتن کمک می کنه
zendeyad: ممنون
zendeyad: اگر تا حالا سوال روشن نبوده
zendeyad: پس چرا پاسخ می گفتید
zendeyad: پاسخ چی رو می فرمودین
fakhri mohtashami: برای من روشن بود
zendeyad: و اگر کلی گویی بوده
fakhri mohtashami: فرمودید پاسخ نگرفتید
zendeyad: چرا این همه پاسخ دادید
fakhri mohtashami: گفتم مصداق را بگویید
zendeyad: اگر روشنه پس سوال من رو پاسخ بدید
fakhri mohtashami: ما از پاسخ گفتن هراس نداریم دوست من
zendeyad: برای شما که روشنه
zendeyad: برای من هم

fakhri mohtashami: مطالبه گری ما برمی گردد به دوران بچگی
fakhri mohtashami: در مکتب رجایی
zendeyad: پس سوال روشن من رو جواب بدین
zendeyad: من نخواستم بدونم از کجا ناشی شده
zendeyad: و فکر می کنم مربوط به انسانیت ماست
zendeyad: که البته با دیدن الگوهایی چون شهید بزرگوار زنده تر می شه

fakhri mohtashami: نه حتما به تربیت و نظام تربیتی ما هم مربوط می شه
zendeyad: عر ض کردم
zendeyad: قطعا
fakhri mohtashami: بلا تردید
zendeyad: بحث منحرف نشه
zendeyad: پاسخ سوال روشن من رو می دید
zendeyad: ؟
fakhri mohtashami: چون در نظامهای دیکتاتوری هیچ کس ملزم به پاسخگویی نیست
fakhri mohtashami: هیچ کدام از حکام البته
zendeyad: می تونین
zendeyad: البته جسارته
zendeyad: اما می شه

fakhri mohtashami: اسمتون رو می فرمایید ؟
zendeyad: سوال منو دوباره تکرار کنین ؟
zendeyad: خدابیامرز
zendeyad: یا زنده یاد

fakhri mohtashami: نمی تونم با یه موجود فرضی صحبت کنم
zendeyad: هر کدام دوست داشتین
fakhri mohtashami: زهرا
fakhri mohtashami: فاطمه
fakhri mohtashami: مریم
fakhri mohtashami: آسیه
fakhri mohtashami:
zendeyad: هر کدام رو دوست دارین انتخاب بفرمایین
fakhri mohtashami: مسما بدون اسم نمی شه
zendeyad: دوست دارم مثل بچه تون برام اسم بذاذرین
fakhri mohtashami: این معامله پایاپای نیست
zendeyad: منم ی بچه نتی
zendeyad: من با شما معامله نمی کنم
zendeyad: و شما نیز

fakhri mohtashami: من برای بچه های نتی اسم نمیذارم
fakhri mohtashami: به اسم صدایشان می کنم
zendeyad: من حق خودم رو که پاسخه مطالبه می کنم
zendeyad: wow

fakhri mohtashami:
zendeyad: باشه اصرار دارین می گم
fakhri mohtashami: مجادله می کنی جانم
zendeyad: فرض کنین مونا
zendeyad: خوبه ؟

fakhri mohtashami: قرار شد بگی کی اغتشاشگره
fakhri mohtashami: مونا جان
zendeyad: کی قرار شد ؟
fakhri mohtashami:
zendeyad: قرار بود شما سوال منو پاسخ بدین
zendeyad: همین

fakhri mohtashami: مصادیق ؟
zendeyad: مگه نگفتین روشنه ؟
zendeyad: چرا دنبال مصداقین
zendeyad: ؟

fakhri mohtashami: وظاهرا دوست داری با تکرار این عبارت پیروز باشی
fakhri mohtashami: خوب باش
zendeyad: شما که فرمودین روشنه
zendeyad: و شما ظاهرا نمی خواین حق منو بدین
zendeyad: من حقم رو می خوام
fakhri mohtashami: ببین دوست دارم بحث به سرانجام برسه
fakhri mohtashami: و البته وقت زیادی هم ندارم
zendeyad: برسونین
zendeyad: منم می خوام
zendeyad: می خواین رفع زحمت می کنم

fakhri mohtashami: حق تو پاسخ گرفتنه و حق من هم گفتگو در یک فضای برابر
zendeyad: مگه فضای برابر شما رو من تنگ کردم؟
fakhri mohtashami: فضای نابرابر یعنی روشن نبودن بحث
zendeyad: eeeeeeeeeeeeeeeee
fakhri mohtashami: و تن ندادن بهصراحت در گفتگو
zendeyad: شما واقعا حافظه تون دچار جسارتا ... شده
zendeyad: خودتون فرمودین براتون روشنه

fakhri mohtashami: گفتی برای وبلاگت به سوژه نیاز داری؟
zendeyad: نههههههههههههههههه
zendeyad: هرگز
zendeyad: اما به حکم ازادی بیان

fakhri mohtashami: بد نیست بخوانم سوژه های قبلی رو
zendeyad: و به حکم ازادی بیان در مطبوعات
zendeyad: و البته وبلاگ نویسی

fakhri mohtashami: چندساله هستی دوست من ؟
zendeyad: می خوام اونچه رو که با شما گفتم و شنیدم بزنم بره رو وبم
fakhri mohtashami: و نتیجه ؟
zendeyad: چرا سعی می کنین با سوالای غیر مربوط بحث رو منحرف کنین
zendeyad: نتیجه رو می خوام از مخاطبم بگیرم
zendeyad: شاید اونا پاسخ دادن
zendeyad: و البته حقم رو

fakhri mohtashami: من حاضرم در فضای حقیقی با هم مناظره داشته باشیم
fakhri mohtashami: کجا ؟
fakhri mohtashami: قم هستید شما؟
zendeyad: من سوالم رو دوباره تکرار کنم ؟
zendeyad: تهرانم
zendeyad: و حاضر به ناظره
fakhri mohtashami: کجا؟
zendeyad: اما این جا که شما حاضر نیستین جواب بدین
zendeyad: تو فضای حقیقی می خواین جواب بدین
zendeyad:
؟
fakhri mohtashami: این جا مغلطه می کنی جانم
fakhri mohtashami: البته
zendeyad: دست مریزاد
zendeyad: باشه

fakhri mohtashami: کاملا اماده ام
fakhri mohtashami: بفرمایید کجا؟
zendeyad: سوالم رو پاسخ بدین هر جا بفرمایین در خدمتنم
zendeyad: البته به شرط ازادی بیان
zendeyad: و رفتن این چت روی وبلاگم
zendeyad: هر جا شما بفرمایین
zendeyad: و البته با تعیین موضوع
zendeyad: what happend for u?
zendeyad: reply me plz
BUZZ!!!
zendeyad: چرا جواب نمی دین
zendeyad: ؟
zendeyad: مگه دعوت نکردین ؟
zendeyad: می دونین چند دقیقه است منتظرم ؟
zendeyad: باشه
fakhri mohtashami: ببخشید دی سی شدم
fakhri mohtashami: نمی دونم بعد از درخواست من چه فرمدید
fakhri mohtashami: می بینی قضاوت در اینجا چه ساده لوحانه است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
fakhri mohtashami: در محیط مجازی
fakhri mohtashami:
zendeyad: الان عرض می کنم
zendeyad: تا کجا دارین

fakhri mohtashami: به هرحال باز تکرار می کنم
fakhri mohtashami: در یک زمین برابر آماده مناظره هستم
zendeyad: کجا ؟
zendeyad: کی؟

fakhri mohtashami: بفرمایید خدمت می رسم
zendeyad: راجع به چه موضوعی؟
fakhri mohtashami: منتظر می مانم
fakhri mohtashami: فعلا با اجازه
zendeyad: شما دعوت می کنین
fakhri mohtashami: نه
fakhri mohtashami: سوال از شما بود
fakhri mohtashami: نه؟
zendeyad: و قاعده میهمان دعوت کردن تعیین زمان  و مکان و علت دعوت هم هست
fakhri mohtashami: مننفهمیدم
fakhri mohtashami: قرار است سما بفهمانید به من
fakhri mohtashami: شاید ؟
zendeyad: ایارنیان که میهمان نوازند
fakhri mohtashami: دوست داشتید من در خدمتتان هستم
fakhri mohtashami: فردا ؟
zendeyad: خیر
fakhri mohtashami: خیابان قائم مقام ؟
zendeyad: در هفته اینده
zendeyad: جسارتا

fakhri mohtashami: چه روزی؟
zendeyad: چون من این هفته رو کلا در گیر یک همایشم
zendeyad: اول موضوع رو بفرمایید
zendeyad: و مکان
zendeyad: متناسب با اون من هم تایم مناسب رو عرض می کنم

fakhri mohtashami: فهم سوال شما
zendeyad: تا شما هم بتونین تامل بفرمایین
zendeyad: فهم سوال من مگه نیاز به منظره داره ؟!!
fakhri mohtashami: اینجا که نیم ساعتی به طول انجامید و نتیجه حاصل نشد
zendeyad: مکان؟
fakhri mohtashami:
fakhri mohtashami: بعداز فهم
fakhri mohtashami: دفتر کارآفرینی
fakhri mohtashami: خوبه ؟
zendeyad: کجا هست ؟
fakhri mohtashami:«ادرس رو حذف کردم .شاید نخوان ادرس بدن»
zendeyad: محل جغرافیایی؟
zendeyad: ok

fakhri mohtashami: کوچه 10
fakhri mohtashami: ای بابا
zendeyad: چرا ای بابا
zendeyad: ؟
fakhri mohtashami: گفتید تهرانی هستید
zendeyad: هستم
zendeyad: wow
fakhri mohtashami: قائم مقام را نمی شناسید
zendeyad: اها
zendeyad: من اول زدم
fakhri mohtashami: چه روزی ؟
zendeyad: ولی دیر رسید
zendeyad: دفتر کارافرنی رو عرض کردم
zendeyad: شنبه خوبه
zendeyad: برای من البته

fakhri mohtashami: ساعت ؟
zendeyad: ولی خداییش تفهیم سوال من متاظره می طلبه ؟
zendeyad: 5
zendeyad: ؟

fakhri mohtashami: نه متاسفانه جلسه دارم
fakhri mohtashami: قبل از 4
zendeyad: so what?
zendeyad: noooooooo
zendeyad: من سرکارم

fakhri mohtashami: این شماره دفتره
fakhri mohtashami:«اینم باید حذف کنم که کردم  »
zendeyad: thanks a lot
fakhri mohtashami: می تونیم قرار رو قطعی کنیم
zendeyad: بماند که ترجیح می دم در نت مشکل حل بشه
fakhri mohtashami: چی شد
zendeyad: چون قابل ثبت و ضبطه
fakhri mohtashami: مشکل؟
zendeyad: و لی خدمت می رسم
fakhri mohtashami: ضبط صوت بیارین برای تهیه سند
fakhri mohtashami: باکی نیست
zendeyad: مشکل یعنی همون تفهیم سوالی که براتون روشن بود و نمی دونم از کجا ابرهای تاریکی روش رو گرفت
zendeyad: من همه کارام نتیه

fakhri mohtashami: از شوخی گذشته این یه دیدار دوستانه س
fakhri mohtashami: مناظره آداب داره
zendeyad: ادم ببین می تونه براتون ی دوست باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟
fakhri mohtashami: مشاهده کنندگانی که قضاوت می کنند
zendeyad: پس جسارت منو بخشین
zendeyad: من اول مشاهده کنندگانم رو به مشاهده دعوت می کنم

fakhri mohtashami:
zendeyad: و تا هفته اینده که خدمت رسیدم
fakhri mohtashami: خوب من مثلا شما حرفه ای نیستم
zendeyad: بی مشاهده کننده نیومده باشم
zendeyad: و اداب لا جرم رو هم رعایت کرده باشم
zendeyad: حرفه ای در چی؟

fakhri mohtashami: در شکار فرصت ها
fakhri mohtashami: و نمایش در میدان شهر
fakhri mohtashami: شهر مجازی
zendeyad: اینم رهاورد عمو ابطحی شماست
fakhri mohtashami: وگرنه بی حجاب ظاهر نمی شدم
zendeyad: wow
zendeyad: الان بی حجاب بودین ؟

fakhri mohtashami: برادر
fakhri mohtashami: بهش فکر نکنیمن که به گناه بیفتین
fakhri mohtashami: استغفرالله
zendeyad: می خواین من براتو حجاب بزنم 
zendeyad: ؟
zendeyad: نه
zendeyad: هرگز
zendeyad: تببیین
zendeyad: روشنگری

fakhri mohtashami: بهاندازه کافی حجاب داریم برادر
zendeyad: ازادی بیان چی د
zendeyad: اینا حق مردم بود

fakhri mohtashami: شب خوش
zendeyad: شبتان نیز

ظهورت را برای همیشه آرزو می کنم یا م ح م د

 



برچسب‌ها:
[ یکشنبه 86/7/29 ] [ 10:2 عصر ] [ خدابیامرز ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ
امکانات وب