اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام مولاي من ! سلام مهدي جان!ميدانم كه ميداني با همه بي آبروهاييهايم هنوز تنها ياور زندگيم ميدانمت و ميدانم كه ميداني چقدر برايتان دلتنگم. مهدي جان !از دوستدارانت گله مندم آنانكه نام شما را بر زبان ميرانند اما در دل محبت غير را دارند كه فكر ميكنم شايد خودم هم از آن دسته ام . آقا جان چه كنيم؟ چه كنيم كه محبت غير در د لمان نشيند ؟ چه كنيم كه رابطه نامحرم را با هزار و يك دليل توجيه نكنيم؟ چه كنيم ؟ مهدي جانم به من و دوستدارانت بياموز كه اگر نامحرمي را دوست داريم بخاطر خدا بتوانيم از محبتش چشم بپوشيم . بياموز كه تنهايي و با تو بودن را بر با همه بودن به هر قيمت حتي به اسم معنويات و دين ترجيه دهيم . يادمان بنداز كه اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق زهر بي سرو پايي نكنيم. يادمان بنداز كه اگر راه را به بيراهه رفتيم با تفكرات اشتباه و نعمتهايي كه خداوند بهمان داده توجيهش نكنيم. مولاي من ! مرا ببخش شايد بيان اين حرفها دل دوستدارانت ر ا بشكند . شايد بگويي تو كه از همه بدتري چرا به ديگران طعنه ميزني اما دلم گرفته است دلم سخت از اين جماعت ريا كار و نقاب بر چهره زده گرفته است . دوست دارم هر چه هستم هر كه هستم صادق باشم پس مرا و دوستدارانت را صداقت عطا كن حتي اگر درظاهر به ضررمان باشد.