يه چيز ديگه هم يادم اومد
بگم و برم
قول ميدم ديگه هيچي نگم.
يکي از هم زنداني هاي حضرت يوسف خوابي رو به دروغ به حضرت گفت و تعبيرش را از يوسف پرسيد
وقتي يوسف خواب را تعبير کرد آن زنداني گفت: دروغ گفتم و خواب را از خودم ساخته بودم.
يوسف گفت : قضي الامر .
کار از کار گذشته و آنچه گفتم واقع خواهد شد.
ما هم چند باري به خدا دروغ گفتيم
گفتيم خدايا دوستت داريم
بعد که ابتلائات و تبعات اين دوستي ظاهر شد
گفتيم خدايا دروغ گفتيم
خداوند فرمود: قضي الامر .
کار از کار گذشته و به جمع دوستان ما ملحق شدي.