زينب دعا بخواند بحر شفاي حيدر
بار دگر نشسته بر جا نماز مادر
رخ علي زرده؛دلش پر درده
كوفه پر از مرداي بي وفا و نامرده
دائم حسن برآرد فرياد واي و هيهات
گشته مريض زينب؛ممنوع از ملاقات اثر جراحت ؛دل نداره طاقت علي ميشه از اين همه درد و بلا ؛راحتزينب چه غمگينه؛دردي توي سينهعلي ديگه چادر خاكي نمي بينه**********
بسم رب الشهدا
سلام بر شما و استادتان!
طاعات و عبادتتان قبول درگاه حق باشه ان شالله !
تو اين شب ها ما رو هم از دعايتان محروم نفرمايين!
.....اين جا همه خدا بيامرزن..چه قشنگ...فك كنم بايد برم يه فكري براي خودم بكنم...تا تو دستتون راه پيدا كنم!...ما مونده تا خدا بيامرز شيم.. اگه مي شديم كه چه غك بود بر اين دلمون! شما دعا كنيد كه اين چنين شود! راستي .... به استاد گرام و شريفتون بگيد كه دلمون بارشون تنگ شده! مي ذاريم به حسابشون ها!..گفته باشم نگن نگفتي! بهشون بگين اين شب ها مادر حقير رو دعا بفرمايند!حالشون مساعد نيس!
التماس دعا
يا حق