...من بدنبال شيريني ستم سوزي و غم براندازي مردمانم
دوست دارم کوچکترين محنتي نبينم
واگر ديدم بايستم،و بايستانم
من سرما را دوست دارم اما براي کسي نميخواهمش
من درد را ميپسندم ولي براي نفسي برنميتابم
من روزگار را پراز غم ميخواهم ،نه براي احدي
...من، چقدر گفتم من،اصلا درد بي دوا من است و مني که به فکر درمان دردهاي مردمانم خود لاعلاج "من" ام!!!!