زنده یاد * آه از بهار بی یار* | ||
به نامت ،به یادت ،به امیدت و نه به امید خلق روزگار fakhri mohtashami: http://www.norooznews.ir/ گلایه خاتمی *** هر چه صبر کردم پاسخی دریافت نکردم لذا دو جمله بعد را زدم که خوشبختانه جوابی آمد
fakhri mohtashami: fakhri mohtashami: ببخشید fakhri mohtashami: چی صداتون کنم ؟ fakhri mohtashami: هممون خدابیامرز لازم داریم البته zendeyad: همون خدابیامرز zendeyad: یا هر چی ز دیگه که دوست دارین zendeyad: به رسم آزادی بیان fakhri mohtashami: آزادی بیان هویت افرادو نمی گیره که zendeyad: باور کنم ؟ fakhri mohtashami: چی رو برادر fakhri mohtashami: یا خواهر؟ zendeyad: خواهرم zendeyad: این که ازادی بیان به هر نحو مدلش هویت افراد رو نمی گیره zendeyad: در ضمن مگه ما داشتیم راجع به ازادی بیان و نقشش در هویت می چتیدیم؟ fakhri mohtashami: fakhri mohtashami: راستی موضوع چی بود ؟ zendeyad: شما مطالبات 1400 سال پیشتون رو یادتون میاد zendeyad: اما بحث ده دقیقه پیش رو نه ؟ zendeyad: fakhri mohtashami: مطالبات 1400 ساله ایرانیان fakhri mohtashami: zendeyad: اها zendeyad: شما یعنی این قدر وطنپرستین zendeyad: که مطالبات ایرانیان رو یادتون می مونه fakhri mohtashami: حب الوطن من الایمان zendeyad: حرف خودتون رو نه zendeyad: ؟ zendeyad: ان هذا لشیء عجاب zendeyad: نمی دونم با این حافظه چی جوری می خواین مطالبه کنین zendeyad: بهتر نیست حق و حقوق معوقه رو به کسی بسپارین که لااقل یادش بمونه که چی می خواد fakhri mohtashami: ببین خواهر فحشی متلکی چیزی ؟ fakhri mohtashami: مشکل ندارما fakhri mohtashami: راحت باش fakhri mohtashami: عزیزم fakhri mohtashami: zendeyad: ای بابا zendeyad: شما که اهل گفتمانین zendeyad: چرا از حرف اصولی و منطقی می رنجین ؟ fakhri mohtashami: یه لحظه لطفا zendeyad: ظاهرا شما تمابل به فحش دارین دور از جونتون zendeyad: چشم fakhri mohtashami: ببینم این بچه چی می گه zendeyad: می بینین zendeyad: حقوق زنان هم چنان پایمال شده است zendeyad: هم چنان باید اسیر بچه هاشون باشن zendeyad: نمی دونم چرا این همه مطالبه بازم اثر نکرد zendeyad: و من و شما مجبوریم هم چنان جور بچه داری رو به دوش بکشیم fakhri mohtashami: نه موضوع این نیست fakhri mohtashami: این بچه مجازی داره درد دل می کنه fakhri mohtashami: اجازه می دی ببینم چی می گه؟ zendeyad: بازم به دولتای قبلی fakhri mohtashami: خدای من چه دل پرغصه ای fakhri mohtashami: zendeyad: که لا اقل درد زایمان رو از سرمون کم کردن zendeyad: و برامون بچه مجازی خلق کردن zendeyad: برید بهش برسید zendeyad: تا مثل بچه های واقعی از دست نرفته zendeyad: اونا که تو خیابونا به برکت ازادی و ابادانی دولت فخیمه توسعه و اصلاحات zendeyad: همه اصلاح شدن و الان تو کوچه و خیابون دارن حالشو می برن zendeyad: راست می گید zendeyad: برید به اون برسید zendeyad: اون لابد درددلش شنیدن داره و ما نه zendeyad: ازادیه دیگه zendeyad: قربون محبت توون fakhri mohtashami: zendeyad: مزاحم نمی شم zendeyad: ما که همیشه از الطاف دولتین فخیمه توسعه و اصلاحات بهره مند بودیم zendeyad: اینم روش fakhri mohtashami: ما که اینجا سنگ صبوریم خواهر fakhri mohtashami: شمالایق بدونین درخدمتیم fakhri mohtashami: zendeyad: من کاری نداشتم zendeyad: گفتمرسشگری حق منه zendeyad: و البته شنیدن پاسخ zendeyad: به نشانه فرایش شما و البته تعالیم دولت فخیمه اصلاحات fakhri mohtashami: من هم مهلت خواستم و ندادید zendeyad: اما پاسخی واصل نگردید zendeyad: wow zendeyad: من تا فرا صبح هم منتظر می مونم zendeyad: ولی به شرطی که حق تقدم هم رعایت شه fakhri mohtashami: و البته با این بدبینی مفرط بعیده که دنبال پاسخ باشید عزیز مهربان fakhri mohtashami: zendeyad: سوایی چاسخ ندید zendeyad: wow zendeyad: بدبینی zendeyad: می خواین برم روانچزشک و برگردم تا شما تشریف میارین جهت پاسخ گویی zendeyad: نمی دونستم ادمایی که ما بدبین فرضشون کردیم zendeyad: حقشون نیست که پاسخ بگیرند zendeyad: تصدیع ما را به فخامت دولت اصلاحات و به روح گفتگوی تمدن ها عفو بفرمایید zendeyad: شاید که روح نیاکان اصلاحات و کارگزاران مارا هم ببخشایند zendeyad: شما که ما رو قابل نمی دونین جهت چاسخ گویی zendeyad: با اجازتون من این چت رو می زنم تو وبلاگم zendeyad: شاید روح جمعی و جوانان فهیم این مرزو بوم و این وطن عزیز به سوالای من پاسخی بدن zendeyad: اجازه هست ؟ BUZZ!!! fakhri mohtashami: جانم fakhri mohtashami: fakhri mohtashami: فراموشتان نکرده ام دوست من fakhri mohtashami: خوب fakhri mohtashami: پاسخ zendeyad: اجازه هست فرشته مهربون؟ fakhri mohtashami: اجازه مرور می فرمایید zendeyad: من مزاحم وقت گرانبهاتون نمی شم zendeyad: خواهش می کنم zendeyad: بفرمایین zendeyad: حق شماست fakhri mohtashami: تشریف می برید ؟ zendeyad: نه zendeyad: گفتم شاید شما فرصت نداشته باشید fakhri mohtashami: چند دقیقه در خدمتم fakhri mohtashami: بد نیست بفرمایید fakhri mohtashami: سوال؟ zendeyad: وا zendeyad: من که همون اول پرسیدم zendeyad: قراره دوباره چت رو تکرار کنیم fakhri mohtashami: خوب مطالبه از کی و چرا ؟ zendeyad: شما هم که قرار شد مرور کنید fakhri mohtashami: مطالبه فی نفسه چیز خوبی است خصوصا اگه توسط مردم از حاکمان باشه fakhri mohtashami: نه مطالبه حتی محاکمه zendeyad: البته ظاهرا بستگی داره که حاکم کی باشه fakhri mohtashami: فکر کنم چیزهایی یادم مانده باشد از تعالیم ارجمندی که خوانده ایم fakhri mohtashami: مثل شما zendeyad: حالا با هه این تواصیف fakhri mohtashami: ائمه ما وپیامبر اکرم zendeyad: می تونم این چت رو بزنم تو بلاگم ؟ fakhri mohtashami: خودر و در برابر نقد قرار می دادند حتی توسط کفار و مشرکین و منافقین fakhri mohtashami: درسته؟ fakhri mohtashami: واهمه ای از مطالبه نداشتن fakhri mohtashami: چون برحق بودن zendeyad: نشونه تاریخی اش رو می فرمایین zendeyad: ؟ fakhri mohtashami: و حتی مناظره با دهریون zendeyad: و البته از همه انواعش zendeyad: نقد zendeyad: مطالبه zendeyad: محاکمه fakhri mohtashami: صفحه صفحه تاریخ اسلام zendeyad: مناظره BUZZ!!! fakhri mohtashami: روزی که پیامبر بدن مبارکش را در معرض ضربه عرب جاهلی قرار داد zendeyad: این کدوم نوع بود ؟ fakhri mohtashami: و همه متاثر شدند و آن فرد می خواست پیامبرش را امتحان کند zendeyad: بله خوانده ام fakhri mohtashami: رفت و بوسه ای نثار کرد zendeyad: مطالبه بود zendeyad: ؟محاکمه بود ؟ fakhri mohtashami: نوع ادای حق مردم zendeyad: نقد zendeyad: ؟ fakhri mohtashami: مناظره فراوان داریم zendeyad: نه fakhri mohtashami: تاریخ نمی خونی ؟ zendeyad: سوا من این نیست zendeyad: خوندم zendeyad: می خوام بدونم zendeyad: شما فرمودین مطالبه حق مردمه fakhri mohtashami: و محاکمه داستان قضاوت های علی را نمی دانی ؟ zendeyad: منم قبول دارم fakhri mohtashami: گفتم حق است zendeyad: و هیچ عاقلی این روانکار نمی کنه fakhri mohtashami: و گفتم در سیره نبوی و علوی آموزش داده شده zendeyad: اا نکته این جاست fakhri mohtashami: و گفتم خاتمی آموزش داد fakhri mohtashami: و خود را در معرض آن قرار داد zendeyad: چرا ما بعضی اوقات و از بعضی افراد مطالبه می کنیم؟ fakhri mohtashami: و مردم را عادت داد به پرسشگری fakhri mohtashami: مطالبه از حاکم حق مردم است fakhri mohtashami: حق اسلامی و انسانی fakhri mohtashami: حق شهروندی zendeyad: و چرا دقیقا همین ما اگر کسانی پیدا شدند و از ما مطالبه کردند اون ها رو اغتشاش گر و می نامیم؟ zendeyad: من در مورد حق سوال نمی کنم fakhri mohtashami: دقیقا fakhri mohtashami: مثل معلمان fakhri mohtashami: کارگران zendeyad: سوالم در مورد اینه کگه این حق چرا به بعضی ها داده می شه fakhri mohtashami: دانشجویان fakhri mohtashami: و زنان zendeyad: و از بعضی ها گرفته می شه zendeyad: می شه به این سوال من جواب بدین fakhri mohtashami: قراره من به سوالات شما پاسخ بدم و شما نفرمایید fakhri mohtashami: که چرا زندانی سیاسی داریم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ zendeyad: شما سوال منو پاسخ نمی دید zendeyad: سوال خودتون رو مطرح می کنین و پاسخ می دین fakhri mohtashami: وقتی قانون اساسی ما آزادی اندیشه و بیان را تصریح کرده؟ zendeyad: و در این شرایط حتما نتیجه هم می گیرید zendeyad: خانم محتشمی zendeyad: خانم محترم zendeyad: من سوالم رو تکرار کنم ؟ fakhri mohtashami: خوب آداب گفتگو را بیاموزانید استاد zendeyad: جسارت نمی کنم zendeyad: اما سوالم رو تکرار می کنم fakhri mohtashami: لطف می کنید fakhri mohtashami: به قدر فهم ما باشد fakhri mohtashami: zendeyad: شما فرمودین مطالبه حق مردمه zendeyad: منم قبول دارم zendeyad: و هیچ عاقلی این روانکار نمی کنه zendeyad: zendeyad: اا نکته این جاست zendeyad: zendeyad: چرا ما بعضی اوقات و از بعضی افراد مطالبه می کنیم؟ zendeyad: zendeyad: و چرا دقیقا همین ما اگر کسانی پیدا شدند و از ما مطالبه کردند اون ها رو اغتشاش گر و می نامیم؟ zendeyad: من در مورد حق سوال نمی کنم zendeyad: zendeyad: سوالم در مورد اینه کگه این حق چرا به بعضی ها داده می شه fakhri mohtashami: روشن بفرمایید zendeyad: zendeyad: و از بعضی ها گرفته می شه fakhri mohtashami: مصداق fakhri mohtashami: کلی گویی مارو به جایی نمی رسونه zendeyad: می تونم سوالم رو عوض کنم ؟ fakhri mohtashami: اگه به جواب گرفتن کمک می کنه zendeyad: ممنون zendeyad: اگر تا حالا سوال روشن نبوده zendeyad: پس چرا پاسخ می گفتید zendeyad: پاسخ چی رو می فرمودین fakhri mohtashami: برای من روشن بود zendeyad: و اگر کلی گویی بوده fakhri mohtashami: فرمودید پاسخ نگرفتید zendeyad: چرا این همه پاسخ دادید fakhri mohtashami: گفتم مصداق را بگویید zendeyad: اگر روشنه پس سوال من رو پاسخ بدید fakhri mohtashami: ما از پاسخ گفتن هراس نداریم دوست من zendeyad: برای شما که روشنه zendeyad: برای من هم fakhri mohtashami: مطالبه گری ما برمی گردد به دوران بچگی fakhri mohtashami: در مکتب رجایی zendeyad: پس سوال روشن من رو جواب بدین zendeyad: من نخواستم بدونم از کجا ناشی شده zendeyad: و فکر می کنم مربوط به انسانیت ماست zendeyad: که البته با دیدن الگوهایی چون شهید بزرگوار زنده تر می شه fakhri mohtashami: نه حتما به تربیت و نظام تربیتی ما هم مربوط می شه zendeyad: عر ض کردم zendeyad: قطعا fakhri mohtashami: بلا تردید zendeyad: بحث منحرف نشه zendeyad: پاسخ سوال روشن من رو می دید zendeyad: ؟ fakhri mohtashami: چون در نظامهای دیکتاتوری هیچ کس ملزم به پاسخگویی نیست fakhri mohtashami: هیچ کدام از حکام البته zendeyad: می تونین zendeyad: البته جسارته zendeyad: اما می شه fakhri mohtashami: اسمتون رو می فرمایید ؟ zendeyad: سوال منو دوباره تکرار کنین ؟ zendeyad: خدابیامرز zendeyad: یا زنده یاد fakhri mohtashami: نمی تونم با یه موجود فرضی صحبت کنم zendeyad: هر کدام دوست داشتین fakhri mohtashami: زهرا fakhri mohtashami: فاطمه fakhri mohtashami: مریم fakhri mohtashami: آسیه fakhri mohtashami: zendeyad: هر کدام رو دوست دارین انتخاب بفرمایین fakhri mohtashami: مسما بدون اسم نمی شه zendeyad: دوست دارم مثل بچه تون برام اسم بذاذرین fakhri mohtashami: این معامله پایاپای نیست zendeyad: منم ی بچه نتی zendeyad: من با شما معامله نمی کنم zendeyad: و شما نیز fakhri mohtashami: من برای بچه های نتی اسم نمیذارم fakhri mohtashami: به اسم صدایشان می کنم zendeyad: من حق خودم رو که پاسخه مطالبه می کنم zendeyad: wow fakhri mohtashami: zendeyad: باشه اصرار دارین می گم fakhri mohtashami: مجادله می کنی جانم zendeyad: فرض کنین مونا zendeyad: خوبه ؟ fakhri mohtashami: قرار شد بگی کی اغتشاشگره fakhri mohtashami: مونا جان zendeyad: کی قرار شد ؟ fakhri mohtashami: zendeyad: قرار بود شما سوال منو پاسخ بدین zendeyad: همین fakhri mohtashami: مصادیق ؟ zendeyad: مگه نگفتین روشنه ؟ zendeyad: چرا دنبال مصداقین zendeyad: ؟ fakhri mohtashami: وظاهرا دوست داری با تکرار این عبارت پیروز باشی fakhri mohtashami: خوب باش zendeyad: شما که فرمودین روشنه zendeyad: و شما ظاهرا نمی خواین حق منو بدین zendeyad: من حقم رو می خوام fakhri mohtashami: ببین دوست دارم بحث به سرانجام برسه fakhri mohtashami: و البته وقت زیادی هم ندارم zendeyad: برسونین zendeyad: منم می خوام zendeyad: می خواین رفع زحمت می کنم fakhri mohtashami: حق تو پاسخ گرفتنه و حق من هم گفتگو در یک فضای برابر zendeyad: مگه فضای برابر شما رو من تنگ کردم؟ fakhri mohtashami: فضای نابرابر یعنی روشن نبودن بحث zendeyad: eeeeeeeeeeeeeeeee fakhri mohtashami: و تن ندادن بهصراحت در گفتگو zendeyad: شما واقعا حافظه تون دچار جسارتا ... شده zendeyad: خودتون فرمودین براتون روشنه fakhri mohtashami: گفتی برای وبلاگت به سوژه نیاز داری؟ zendeyad: نههههههههههههههههه zendeyad: هرگز zendeyad: اما به حکم ازادی بیان fakhri mohtashami: بد نیست بخوانم سوژه های قبلی رو zendeyad: و به حکم ازادی بیان در مطبوعات zendeyad: و البته وبلاگ نویسی fakhri mohtashami: چندساله هستی دوست من ؟ zendeyad: می خوام اونچه رو که با شما گفتم و شنیدم بزنم بره رو وبم fakhri mohtashami: و نتیجه ؟ zendeyad: چرا سعی می کنین با سوالای غیر مربوط بحث رو منحرف کنین zendeyad: نتیجه رو می خوام از مخاطبم بگیرم zendeyad: شاید اونا پاسخ دادن zendeyad: و البته حقم رو fakhri mohtashami: من حاضرم در فضای حقیقی با هم مناظره داشته باشیم fakhri mohtashami: کجا ؟ fakhri mohtashami: قم هستید شما؟ zendeyad: من سوالم رو دوباره تکرار کنم ؟ zendeyad: تهرانم zendeyad: و حاضر به ناظره fakhri mohtashami: کجا؟ zendeyad: اما این جا که شما حاضر نیستین جواب بدین zendeyad: تو فضای حقیقی می خواین جواب بدین zendeyad: ؟ fakhri mohtashami: این جا مغلطه می کنی جانم fakhri mohtashami: البته zendeyad: دست مریزاد zendeyad: باشه fakhri mohtashami: کاملا اماده ام fakhri mohtashami: بفرمایید کجا؟ zendeyad: سوالم رو پاسخ بدین هر جا بفرمایین در خدمتنم zendeyad: البته به شرط ازادی بیان zendeyad: و رفتن این چت روی وبلاگم zendeyad: هر جا شما بفرمایین zendeyad: و البته با تعیین موضوع zendeyad: what happend for u? zendeyad: reply me plz BUZZ!!! zendeyad: چرا جواب نمی دین zendeyad: ؟ zendeyad: مگه دعوت نکردین ؟ zendeyad: می دونین چند دقیقه است منتظرم ؟ zendeyad: باشه fakhri mohtashami: ببخشید دی سی شدم fakhri mohtashami: نمی دونم بعد از درخواست من چه فرمدید fakhri mohtashami: می بینی قضاوت در اینجا چه ساده لوحانه است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ fakhri mohtashami: در محیط مجازی fakhri mohtashami: zendeyad: الان عرض می کنم zendeyad: تا کجا دارین fakhri mohtashami: به هرحال باز تکرار می کنم fakhri mohtashami: در یک زمین برابر آماده مناظره هستم zendeyad: کجا ؟ zendeyad: کی؟ fakhri mohtashami: بفرمایید خدمت می رسم zendeyad: راجع به چه موضوعی؟ fakhri mohtashami: منتظر می مانم fakhri mohtashami: فعلا با اجازه zendeyad: شما دعوت می کنین fakhri mohtashami: نه fakhri mohtashami: سوال از شما بود fakhri mohtashami: نه؟ zendeyad: و قاعده میهمان دعوت کردن تعیین زمان و مکان و علت دعوت هم هست fakhri mohtashami: مننفهمیدم fakhri mohtashami: قرار است سما بفهمانید به من fakhri mohtashami: شاید ؟ zendeyad: ایارنیان که میهمان نوازند fakhri mohtashami: دوست داشتید من در خدمتتان هستم fakhri mohtashami: فردا ؟ zendeyad: خیر fakhri mohtashami: خیابان قائم مقام ؟ zendeyad: در هفته اینده zendeyad: جسارتا fakhri mohtashami: چه روزی؟ zendeyad: چون من این هفته رو کلا در گیر یک همایشم zendeyad: اول موضوع رو بفرمایید zendeyad: و مکان zendeyad: متناسب با اون من هم تایم مناسب رو عرض می کنم fakhri mohtashami: فهم سوال شما zendeyad: تا شما هم بتونین تامل بفرمایین zendeyad: فهم سوال من مگه نیاز به منظره داره ؟!! fakhri mohtashami: اینجا که نیم ساعتی به طول انجامید و نتیجه حاصل نشد zendeyad: مکان؟ fakhri mohtashami: fakhri mohtashami: بعداز فهم fakhri mohtashami: دفتر کارآفرینی fakhri mohtashami: خوبه ؟ zendeyad: کجا هست ؟ fakhri mohtashami:«ادرس رو حذف کردم .شاید نخوان ادرس بدن» zendeyad: محل جغرافیایی؟ zendeyad: ok fakhri mohtashami: کوچه 10 fakhri mohtashami: ای بابا zendeyad: چرا ای بابا zendeyad: ؟ fakhri mohtashami: گفتید تهرانی هستید zendeyad: هستم zendeyad: wow fakhri mohtashami: قائم مقام را نمی شناسید zendeyad: اها zendeyad: من اول زدم fakhri mohtashami: چه روزی ؟ zendeyad: ولی دیر رسید zendeyad: دفتر کارافرنی رو عرض کردم zendeyad: شنبه خوبه zendeyad: برای من البته fakhri mohtashami: ساعت ؟ zendeyad: ولی خداییش تفهیم سوال من متاظره می طلبه ؟ zendeyad: 5 zendeyad: ؟ fakhri mohtashami: نه متاسفانه جلسه دارم fakhri mohtashami: قبل از 4 zendeyad: so what? zendeyad: noooooooo zendeyad: من سرکارم fakhri mohtashami: این شماره دفتره fakhri mohtashami:«اینم باید حذف کنم که کردم » zendeyad: thanks a lot fakhri mohtashami: می تونیم قرار رو قطعی کنیم zendeyad: بماند که ترجیح می دم در نت مشکل حل بشه fakhri mohtashami: چی شد zendeyad: چون قابل ثبت و ضبطه fakhri mohtashami: مشکل؟ zendeyad: و لی خدمت می رسم fakhri mohtashami: ضبط صوت بیارین برای تهیه سند fakhri mohtashami: باکی نیست zendeyad: مشکل یعنی همون تفهیم سوالی که براتون روشن بود و نمی دونم از کجا ابرهای تاریکی روش رو گرفت zendeyad: من همه کارام نتیه fakhri mohtashami: از شوخی گذشته این یه دیدار دوستانه س fakhri mohtashami: مناظره آداب داره zendeyad: ادم ببین می تونه براتون ی دوست باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟ fakhri mohtashami: مشاهده کنندگانی که قضاوت می کنند zendeyad: پس جسارت منو بخشین zendeyad: من اول مشاهده کنندگانم رو به مشاهده دعوت می کنم fakhri mohtashami: zendeyad: و تا هفته اینده که خدمت رسیدم fakhri mohtashami: خوب من مثلا شما حرفه ای نیستم zendeyad: بی مشاهده کننده نیومده باشم zendeyad: و اداب لا جرم رو هم رعایت کرده باشم zendeyad: حرفه ای در چی؟ fakhri mohtashami: در شکار فرصت ها fakhri mohtashami: و نمایش در میدان شهر fakhri mohtashami: شهر مجازی zendeyad: اینم رهاورد عمو ابطحی شماست fakhri mohtashami: وگرنه بی حجاب ظاهر نمی شدم zendeyad: wow zendeyad: الان بی حجاب بودین ؟ fakhri mohtashami: برادر fakhri mohtashami: بهش فکر نکنیمن که به گناه بیفتین fakhri mohtashami: استغفرالله zendeyad: می خواین من براتو حجاب بزنم zendeyad: ؟ zendeyad: نه zendeyad: هرگز zendeyad: تببیین zendeyad: روشنگری fakhri mohtashami: بهاندازه کافی حجاب داریم برادر zendeyad: ازادی بیان چی د zendeyad: اینا حق مردم بود fakhri mohtashami: شب خوش zendeyad: شبتان نیز ظهورت را برای همیشه آرزو می کنم یا م ح م د
برچسبها: [ یکشنبه 86/7/29 ] [ 10:2 عصر ] [ خدابیامرز ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |