زنده یاد * آه از بهار بی یار* | ||
اصلا به من چه که هاله اسی چی کار کرده . مهم نیس . مهم ی چیزه دیگس که باید به اون بپردازم .
برچسبها: [ شنبه 86/4/30 ] [ 10:25 صبح ] [ خدابیامرز ]
بسم الله النور نمی دونم بعد از دوسال می تونم حس اون روزهای شیرین و سخت رو برای خودم حداقل زنده کنم یا نه . امروز یکی از دوستانی که خیلی اون روزها ما رو کمک کرد از شمال زنگ زد و سالروز این حماسه رو تبریک می گفت . اول صبح به یکی از دوستان امروز و همکاران اون روزهای پر تلاش و غرورآفرین با حسرت گفتم : فلانی ! امروز سوم تیره. و اون گفت خب مگه چیه ؟ گفتم : هیچی . دوسه ماه تلاش شبانه روزی . یاد مرحوم نظری که ای دی سوم تیر رو برای زنده نگه داشتن این روز و روایت دایم این عزم و افتخار رو با ی فاتحه زنده کنیم .
برچسبها: [ یکشنبه 86/4/3 ] [ 10:23 عصر ] [ خدابیامرز ]
بسم الله النور
برچسبها: [ شنبه 86/1/18 ] [ 3:36 صبح ] [ خدابیامرز ]
بسم الله النور بامداد چهارشنبه بود. هی رفت و اومد و پی ام داد . و من هی گفتم سیستم مشکل داره و پی ام دریافت نمی کنم. و بالاخره بعد شاید بیشتر از پنج شش صفحه که باز و بسته کرد پی امش رو دیدم . شاخ که در آوردم هیچ . مونده بودم که شونصد نفر آدم ریز و درشت رفتن و اومدن و نتونستم پی ام ها شون رو دریافت کنم .این یکی سرش چیه ؟ الله العالم.
برچسبها: [ شنبه 86/1/18 ] [ 3:12 صبح ] [ خدابیامرز ]
و چه نسبت نا همگونی بود بین من و تو آنگاه که تو رفته بودی و من از پس سال ها فاصله به سویت می آمدم.
فاتحه حسن آقا یادتون نره
برچسبها: [ پنج شنبه 86/1/2 ] [ 1:26 عصر ] [ خدابیامرز ]
به نامت ،به یادت ،به امیدت و نه به امید خلق روزگار 31 اردیبهشته . یعنی دو ماه از سال نو میگذره و من اولین پست سال جدید رو دارم مینویسم . دو ماه ، یعنی یک ششم از سال . سالی که اسمش هم نوآوری و شکوفایی باشه و ی وبلاگ نویس ِ مدعی دو ماه هیچی ننویسه ؛ لابد اوج نوآوریه ! یا شایدم شکوفایی ! ی نگاه به پشت سرم انداختم . از تولد با سعادت رسول اکرم و امام صادق صلوات الله علیهما تا روز بزرگداشت عطار و سعدی و شیخ بهایی و کلینی تا روز ملی خلیج فارس و معلم و پرستار و کارآفرینی و شهادت صیاد و آوینی و امام حسن عسگری و حضرت معصومه و ..... همه و همه گذشت . و من هیچ ننوشتم . اینا تازه روزنگارا می شدن اگر می نوشتم . بماند از مسایل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و .... که دور و برم گذشت و من باز سکوت کردم . این ی عرصه به شدت کوچک بود که با اختیار خودم و نه به اجبار و یا اکراه واردش شدم و نمی تونم بهانه ای داشته باشم . نمی دونم من مدعی ِ تبعیت از ولایت ، با این روش و خط مشی زندگی اگه تو زمان آقا عج باشم لبیک به زبونم می چرخه که بگم یا نه ؟ نمی خوام قصه رو خیلی احساسی ش کنم و یا خیلی مذهبی . نه اصلا می خوام از بعد انسانی بهش نگا کنم . واقعا امروز و دیروز و فردام با هم چه تفاوتی می کنن؟ و آیا تو رسم انسانیت این رکود و خمودی چیزی غیر از عقب گرد و حرکت سر پایین و قهقراییه ؟ شکوفایی پیشکشم . نو آوری طلبم . کاش اراده می کردم و آینده نگری . کاش اراده می کردم و برنامه ریزی. کاش اراده می کردم و حرکت . کاش اراده می کردم و ...... کم کم دارم شک می کنم . به خودم . به هویتم . به مسلمونیم . چرا امروز این قدر من از ایرانی بودنم فاصله گرفتم و و حتی از اسلامی که همیشه دستور به نشاط و شادابی و حرکت داده و سکون و رکود رو مذمت کرده . مثل اینکه این بحران هویت به من هم سرایت کرده . ** بنا به راهنمایی ی دوست عزیز که از فرم نوشته ام گله کرده بود تغییرات کوچکی تو نوشته ام دادم . اما باور کنین تقصیر من نبود که اینقد بد نوشتم . خودکشی می کردم اما نمی شد وارد مدیریتم شم . وقتی هم که وارد شدم و نوشتم همش ژرید و من با عصبانیت تموم همه رو دوباره نوشتم اما اونی نشد که باید و بود . گردن پارسی بلاگ که از مو باریکتر (الکی). تقصیر اونه ظهورت را برای همیشه آرزو می کنم یا م ح م د برچسبها: [ چهارشنبه 86/1/1 ] [ 12:0 صبح ] [ خدابیامرز ]
شنیدین این خارجی ها می خوان یکی رو بهش احترام بذارن یا برای بعد از زبونم لالش بزرگداشت بگیرن یا به یه چیزی اعتراض کنن ؛ باریکلا یه دییقه سکوت خرجش می کنن و همین دیگه ! اینو بهش می گن بزرگداشت. اما ما چی ما به خاطر سالگرد اهانت به حرم امامین عسکریین علیهما السلام خیلی بزرگداشت می گیریم و خیلی اعتراض می کنیم . خوب این هم اعتراضه دیگه تازه به روش مدرن! خوب تو این یه روز طلاب محترم جمع می شن دور هم و کلی اعتراض می کنن و ........ تازه ما برا مبارزه با این دشمن بی تربیت و خیلی بی تربیت صهیونیستی که به قبله اول مون حمله می کنه و اون رو تا آستانه ویرانی می خوب شما هم کمک کنین تا بشمرم. 1 . از همه اون جوونای بیکاری که همایش می ذارن به شدت حمایت می کنیم . 2 . روز قدس راهپیمایی می کنیم و با مردم فلسطین همدردی می کنیم. 3 . براشون تو نماز جمعه و راهپیمایی ها پول جمع می کنیم. 4 . این دشمنای بی تربیت شون رو تحریم می کنیم . و تاز ه این مورد آخر خیلی مهمه . و در خور توجه. و البته به شدت هم تحریم شون می کنیم. می گین نه . من می شمرم . شما هم کمک کنین. 1 . هر چی محصولات صهیونیستی تو بازار هست رو جمع می کنیم. مثلا محصولات نستله (نسکافه) رو تو مغازه ها نمی فروشیم . 2 . فانتا نمی خوریم . تازه اسپریت هم نمی خوریم و جلوی عرضه و فروشش رو هم می گیریم . 3 . کوکاکولا نه می خوریم و نه تولید می کنیم. تازه اونم تو مشهد امام رضا علیه السلام 4 .کارخونه نوکیا افتتاح نمی کنیم. 5 . ماشین اپل نمی ذاریم وارد شه و نمی ذاریم کسی سوار شه . تازه نمی ذاریم تو خیابون راه بره . 6 . فیلمای یهودی و تبلیغ تظلم شون رو از صدا و سیما اصلا پخش نمی کنیم .حتی اگه تام و جری باشه. اون که دیگه به هیچ وجه 6 . کاملا حواسمون هست که در ایام مسابقات جام جهانی به همه تحرکات این دشمن خیلی بی ادب توجه کنیم و اگر به خونه های 7 . جلوی عرضه هر گونه نسکافه به شکل گسترده رو در مراکز علمی و خرید و کلاس های زبان و غیر ذلک به شدت می گیریم. 8 . اجازه هر گونه استفاده ( البته نه به منظور تبلیغ بلکه صرفا استفاده ) از محصولات نایک ؛ تیمبرلند و ......... رو توسط ورزشکاران و کلا اصلا فرهنگ مون رو اجازه نمی دیم که شبیه فرهنگ صهیونیستی بشه . نه تبلیغات تلویزیونی و نه بانکداری و نه مصرف گرا این جمله در آکولاد و کروشه و پرانتز قرار داره و کلی سیستم امنیتی در پس اون قرار گرفته تا هر کسی اون رو نشنوه و اصلا یه به اینا می گن رگ دینی و عرق مذهبی و غیرت که با نوش جان شیر حیوانات دراز گوش و مهاجرت به بلاد انگل ستان به تاراج برده شد . و خدا خیر بده همه اونایی رو که قبلا ،فعلا و بعدا به همین نوع از دفاع از مردم مظلوم فلسطین و سایر مستضعفان می پردازند و به یا محمد و یا علی برچسبها: [ سه شنبه 85/11/24 ] [ 10:28 صبح ] [ خدابیامرز ]
امروز تصویرشون رو از سیما دیدم. خیلی خسته بودن. شنیده بودم که بیمارن و حتی عمل هم داشتن.شاید هم اینا بهانه باشه و از دست امثال من به این روز افتادن. همیشه از بچگی تو ذهنم می اومد که چه طور ممکنه که در زمان پیامبر مردم حضرت رو از نزدیک ببینن و یا ایمان نیارن و یا منافقانه رفتار کنن.بزرگتر که شدم و دیدم که منم فقط حرفم و از عمل خبری نیست گوشی دستم اومد. تویه کتاب در مورد خصوصیات شون می خوندم که برخورد جذاب و متواضعانه ای دارن نماز اول وقت شون ترک نمیشه ساده زیستند و اشداء علی الکفار و اینا رو تو همه شونو داشتی .تویی که این قد دوسشون داشتی ، باید هم تابع می بودی و الگو می گرفتی. راستی حسن آقا ازنور! اعترافاتت رو یادته . تنها چیزی که از میون اونا قابل باور بود همونی بود که پزش رو دادی و نگفته رفتی. راستی آقا در گوشت چی گفته بودن؟ نمی دونم به هر حال وقتی امروز صداشون رو شنیدم دلم گرفت و خدا رو شکر کردم نبودی که ببینی و غصه بخوری. اما از طرف تو یه ختم صلوات گرفتیم. نمی دونم میشه یا نه اما ما یه ختم صلوات برای سلامتی او گرتیم که تو بیشتر از ما می شناختیش و دوستش می داشتی و ثوابش رو هدیه می کنیم به خودت. آقایی. حسن ! اللهم صل علی محمدو آل محمد و عجل فرجهم برچسبها: [ سه شنبه 85/10/26 ] [ 3:11 صبح ] [ خدابیامرز ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |