سلام .همه با كليات حرف شما موافقتند كه نبايد آب به آسياب دشمن ريخت اما اينكه اين آيا نوشته آقاي اجرايي مصداق آب به آسياب دشمن ريختن است يا نه؟جاي بحث دارد بنده در اين نوشته آبي نديدم كه به آسياب دشمن ريخته شود.ايشان به طنز نوشته هاي خانم رجبي را بنقد كشيدنداتفاقا در آيات و روايات ما توصيه موكد به اجتناب از ستيزه جويي شده استو بر هيچكس پوشيده نيست كه نوشته هاي اين خانم محترم مملو از ستيزه جوييستحال آيا ما به اعتبار اينكه دشمن داريم ( در داخل يا خارج ) بايستي چشم بر حقايق ببنديم؟بنظر شما هدف وسيله را توجيه ميكند؟يعني ما حق داريم از هر وسيله ايي براي دوام انقلاب و مهمتر از آن اسلام استفاده كنيم؟ حتي دروغ يا چشم بر حقيقت بستن؟
يادم از سخنان آقاي احمدي نژاد آمد كه قبل از پيروزي انتخاباتيشان مرتب صحبت از مافيايي ميكردند كه بر نفت سلطه دارد و تاكيد داشتند كه مفسدان اقتصادي را معرفي ميكنن.آيا شهرام جزايري هنوز هم تنها مفسد اقتصادي بزرگ جامعه ماست؟يادم هست آقاي احمدي نژراد فرموند من قصد دارم معرفي كنم ولي دوستان ميگويند فعلا به مصلحت نيست(جمله اي بدين مضمون فرمودندبه مصلحت چه چيزي نيست؟از اسلام بالاتر داريم كه بخواهيم از آن مراقبت كنيم؟بزرگترين امانت خدا نزد ما دين ماست .شايد الان حرفهاي مرا هم نوعي آب به آسياب دشمن ريختن بدانيد اما غرض از بيان اين مطلب اين بود كه من چه چيزي را بايد باور كنم؟رفتار پيامبر ص در صدر اسلام را يا رفتار بعضي از بزرگان امروز را ؟در صدر اسلام گزارشي از يك مورد دزدي به پيامبر ص رسيددو نفر متهم به دزدي بودن يك مسلمان و يك يهوديپيامبر ص خواستار محاكمه شدند و متهمين را فراخواندند تا محاكمه شوند و مجرم مشخص گرددو و مجازات شودعده اي از مسلمانان نزد پيامبر ص آمدند و گفتند كه اسلام نوپاست و هنوز ما پايه مان محكم نشده ؛ دشمنان زيادي هم داريم كه منتظر بهانه اند چيزي عليه ما پيدا كننداگر مسلمان دزد باشد ما (اسلام ) ضربه ميخوريمبهتر است از سر مصلحت هم شده يهودي را دزد معرفي كنيد و محكوم كنيدپيامبر ص بهايي به حرفشان ندادند و اتفاقا مسلمان دزد معرفي شد و مجازات گرديدو الان حدود هزار و پانصد سال از آن واقعه ميگذرد .آيا اسلام ضربه ديد ؟مردم كور نيستند ؛ احمق هم نيستند .خوب ميفهمند .بهتر است به شعورشان توهين نكنيم ما انتقاد نكنيم آيا نقصها ديده نميشوند؟بهتر است قبل از اينكه توسط دشمنان نقادي شويم خود مان خودمان را نقادي كنيم تا در ديد همه جهانيان منصف معرفي شويم و به ما اعتماد كنند حاسبوا قبل ان تحاسبوا ببخشيد طولاني شد موفق باشيد
من آرزو دارم كه خودم باشم. آدم باشم. چون خود بودن من، من را به علي ميرساند.من آرزو دارم كه به كسي ظلم نشود.درحق كسي اجحاف نشد ولي سعي ميكنم اگر اجحافي و ناحقي در حق من شد ببخشم مانند علي
علي صبر كرد و تمام ظلم ها و ناحقيها را تحمل كرد ولي هيچگاه در مقابل بيعدالتي و ناحقي بر حق ديگران صبر نكرد.من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم اگر چه سخن از علي نيست و ازپيامبر است ولي علي اين را به عينه در رفتار خود نشان داد.انقلاب جاي خود، ولي دليل نميشد كه ما انتقاد نكنيم چون دشمن داريم ما حرف هاي مفت بزنيم و كور كورانه دفاع كنيم.بيان حقيقت چه بسا بهتر از گفتن دورغ هاي فاحش براي دفاع حتي در مقابل دشمنان باشد.كاش انقلاب و حكومت واقعا به دست دلسوزاني همانند علي صادقاني همانند علي، نه زياد است حتي اگر چند درصد هم همانند علي بودند كافي بود.
سلام
ممنون از اينكه خبرم كرديد؛ گرچه پيش از انكه صفحهي كامنتهايم را باز كنم، وبلاگ شما را باز كردم.
خدا ميداند كه با كلمه كلمه و بند بند نوشتهتان را قبول دارم.
راستش را بخواهيد وقتي ديدم اين نوشته را در جواب به من نوشتهايد خيلي خوشحال شدم؛ نميدانيد. ممنونم از توجهتان.
مشكلي كه وجود دارد تلقي متفاوت بنده و شما از مفاهيمي از قبيل وحدت، ريختن آب به آسياب دشمن، تفرقه و ديگر مفاهيم پايه است.
به نظر شما نوشتن آن طنز سياه وحدتشكني است؛ اما به نظر من وحدتشكني نيست. به نظر شما اينكه آقاي ابطحي بيايد كامنت بنويسد ننگ نوشتهي من به حساب ميآيد اما من فكر ميكنم سكوت در برابر بعضي انحرافها حتا اگر به قيمت كيف كردن حتا دشمنان دين و انقلاب هم باشد، لازم و واجب است.
به نظر من خاطي، گناهكار و بيتوجه به مصالح انقلاب و نظام را بايد سر جاي خود نشاند، در الي كه شما معتقديد بايد سكوت كرد.
خدا ميداند در پي جدال نيستم؛ اما ميخواهم بدانم گسترهي نفوذ نوشتهي من كه 24 ساعت هم روي وبلاگم نبود بيشتر است يا گسترهي نفوذ نوشتههاي تفرقهافكن و دشمنشادكن خانم رجبي.
باز هم از توجه شما ممنونم. اميدوارم هيچگاه از دعاها و توجههاي امثال شما محروم نشوم.
التماس دعا
امين ....
و ناراحتم كه حضورتون كمرنگه...و به كلبه ما سر نميزنين....
سربلند باشيد...