بسم الله النور
استادم می گفت : مثل ی کنسرت می مونه . ی هم نوازی . ی همنوازی جهانی .
تو ی کنسرت اگه فقط بخوای به صدای ویولون گوش کنیم ، یا اگه بخواییم فقط به صدای فلوت دل ببندیم ، از بقیه غافل میشیم .
پس در قدم اول باید کنسرتی فکر کنیم .
باید کنسرت بخواهیم تا هم از فلوت لذت ببریم و هم از ویولون.
این قدم اوله . اینکه خودمون رو تربیت کنیم که اهل کنسرت باشیم .
نه تک نوازی تا وقتی رهبر ارکستر میاد باهاش بیگانه نباشیم .
خب کنسرت توان میخواد نمیشه از هرکسی توقع داشت از کنسرت لذت ببره . باید اهلش بود .
باید تک تک عواملش رو شناخت . باید روی سن رفت . باید با ساز ها آجین شد .
نمی شه به کسی که تاحالا شیرین ترین چیزی که خورده قند بوده ،بگیم : می دونی عسل چقدر شیرینه ؟!!
بی فایده است . هرچقدر که براش تعریف کنیم آخرش برای اون در بهترین شرایط میشه قند !
و این بی انصافیه که عسل رو تو ذهن ی نفر قند کنیم . قندی که فقط شیرینه ! اما عسلی که هم شیرینه هم دواست ! هم روان و هم درمانه .
پس باید ذائقه خودمون رو ببریم به سمت عسل خوری . روبه زنبور دیدن .
روبه کنسرت رفتن . تا آماده شیم ، باید یاد بگیریم چه جوری لذت ببریم .
گفتم : استاد اگه اهل کنسرت نباشی چی؟ یعنی نمی تونی ازش استفاده کنی ؟
گفت : اگه اهلش نباشی ، مستش نشی خرابت می کنه . سرت به درد می یاد . برات عذاب میشه و تو حقم داری !
نمیشه ازت خورده گرفت . آدم اگر به جز صدای خودش صدای بهتری نشنوه، ممکنه توی زمان کوتاه از صدای خودش لذت ببره اما برای ادامه دادن کم میاره.
مثل موج میمونه ! اگه سوارش نشی پرتت میکنه نه تو دریا بلکه تو ساحل میکوبدت به صخره ها خردت میکنه .
پس باید موج سواری یاد بگیری . حاضری ؟ دوست داری سوار ی موج بشی ؟ خیس بشی تو دریا یی که آخرش نوره ؟ موهات جلبک هایی رو لای خودشون پناه بدن که از جنس بهشته ؟
اما یادت باشه موج سواری تخته موج می خواد .
اما مهمتر ازاون باید اهل آب باشی . اهل دریا .
اهل ساز باشی . اهل کنسرت . اهل ساز. اونم چه سازهایی
فلوت و ویلون . دقت کردی بهش ؟؟ یکی ساز بادی . یکی ساز زهی . چه تلفیق زیبایی . عین تضاد هارمونیک . با 2 نوع نت متفاوت اما تو کنسرت لذت بخش ترین آهنگ رو میسازه . میگی نه ؟
ی کنسرت گوش کن . ببین میتونی فراموشش کنی . نه ! محاله !
چه برسه به این که این کنسرت قراره سنش آسمانها و زمین باشه و رهبرش یک مرد نورانی از قبیله ای که همه آهنگ سازند؟!
نه . همه صدا هستند . زیبا نیست ؟
و چه گوشی میشه اون گوش ، که این کنسرت رو بشنوه .
فکر کن : کلی ساز مخالف ، کلی ساز متفاوت ، کلی سازبزرگ و کوچک کنار هم باشن تو ی خط .
واییییییی چه شبی میشه اون شب .
و وقتی اولین نفر دست به ساز میشه ، آدم دلش دیگه تاب نمی یاره .
نیم خیز میشه رو پا ، سرک میکشه .
خیلی دیدنیه که اول کی دست به ساز میشه .
فکر کن !
تو همه کنسرتها قبل رهبر سرپرست می ایسته . و همه رو چک می کنه که کی کجا نشسته . بم ها کنار هم و زیر ها کنار هم . تک نواز آماده . تک خون آماده .
دل آدم تاپ تاپ میکنه . عرق میکنی اما از شوق . گوشت منتظره اصوات رو ببلعه .
نه چشم و گوشت منتظرن. ننننننننننننه سلول سلولت شده گوش!
اگه ی نیگا به خودت کنی : می بینی داری با دستانت ، چشمانت ، قلبت و ... با تمام جودت می شنوی .
و واییییییییی از اون موقعی که همه ساز ها رو دست می گیرن . همه گوش به فرمانن . آماده . پر شور . پر التهاب و مشتاق .
ومن گمان می کنم که اون روز اگه بیاد همه مون ی آرزو داریم :
یک دست جام باده و یک دست جعد یار رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
پی نوشت ها:
1. آخرای سال هشتاد و پنج مدام در این فکر بودم که امسال چه سالی نام خواهد گرفت .با خودم که حساب و کتاب کردم دیدم چون دو بار در سال روز ولایتعهدی آقامون روداریم حتما آقا اسم این سال رو می ذارن مثلا آمادگی ظهور یا ی چیز مرتبط با ظهور.
2.وقتی اسم امسال شد سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی با خودم گفتم این چه ربطی به اونی که تو فکر کردی داشت؟و کلی از خودم ناامید شدم.
3. اون روز که استادم داشتن اینا رو می فرمودن و من که مشتاقانه گوش می کردم به خودم نهیب زدم که ای غافل! این اتحاد ملی و انسجام اسلامی همون مقدمه ظهوره و تو و شاید خیلیا مثل تو نفهمیدن که آمادگی برای حضور در محضر آقا«عجل الله تعالی فرجه الشریف» چه لوازمی و چه چینشی می طلبه .
4.این اتحاد باید در میان خودی ها باشه و اصلا دنبال اتحاد با غیر خودی ها نگردیم که نه می شه و نه لازمه. اونایی که تو ی این کنسرت می خوان باشن باید آدابش رو یاد بگیرن. پس تا دیر نشده به هم کمک کنیم و بسم الله رو بگیم .
ی بار ی فاتحه برای خودمون بخونیم . برا روح مرده مون . شاید بیدار شد . و برای حسن آقای از نور هم بخونیم شاید ما هم تا رسیدن به نور برامون راهی نمونده باشه .
برچسبها: