زنده یاد * آه از بهار بی یار* | ||
عشق در مکتب حسین زانو می زند و راه و رسم عاشقی به خط خون رقم می خورد.نینوا حدیث عاشقی را از نای بریده می نوازد و کربلای دلدادگی تجلی گاه عشق می شود. حسین قتیل عشق ، کربلا قبله گاه عشاق و عاشورا فصل شوریدگی آنانی می شودکه میثاق الست شان را به تمنای بزم می و میخانه علقمه و فرات سروده اند. ساقی علمدار می شود و علمدار ساقی و اشک انتظار خدا در شط اشتیاق می چکد تا سقا مشک پر کند و سرمستان باده معرفت در تلاطم دریای مواج وجود شهد شهادت را به گوارایی فرجام عشق بنوشند. و اینک عرش عارفانی را به تماشا نشسته است که پیمانه لبریز کرده اند و حماسه وصل می سرایند. و زین پس فصل باران نیزه ها و غزل خوانی لیلی است . فریاد خار است و گوشوار به غارت رفته. تفسیر اشک است و سوز من الذی ایتمنی علی صغر سنی و فصل غربت همه آدینه های بی ندبه و تنهایی او که در سوگ خدای عشق هر بامداد و شامگاه مویه به خون می کند و در هر قد قامتی نوای هل من ناصر ینصرنی سر می دهد. و من و تو .................. ؟ برچسبها: [ یکشنبه 85/11/1 ] [ 11:11 عصر ] [ خدابیامرز ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |