زنده یاد * آه از بهار بی یار* | ||
به نامت ،به یادت ،به امیدت و نه به امید خلق روزگار
با اجازه آقای اجرایی ! امروز چندم اسفند است؟ راستی امروز چندم است ؟ روز اول از سال چندم ؟و ما هنوز طعم تلخ بی تو بودن مان را می چشیم . و آرزوی شیرینی با تو بودن را به دوش می کشیم . بی هیچ تحرکی ، بی هیچ تلاشی ، بی هیچ امیدی ..... راستی امروز چندم است ؟ چندمین روز و سالی است که تو منتظر مایی که شاید فقط به انتظارت ننشسته باشیم ؟ که مثل تو ما هم ایستاده باشیم و به انتظار عید آمدنت، سرشار از شور و شعور ، درتکاپو و تلاش ، خانه تکانی کرده و لباس نو به تن کرده و دل در گرو تو سبز کرده سفره عیدمان را بگشاییم و این بار پیام نوروز آمدنت را تو بخوانی که الا یا اهل العالم انا المهدی .......
برچسبها: [ دوشنبه 86/12/27 ] [ 11:42 صبح ] [ خدابیامرز ]
به نامت ،به یادت ،به امیدت و نه به امید خلق روزگار قطرات شبنم بر پیشانی باغبان جوان نشان از خستگی او بود.نخلستان چون همیشه همراز سرفراز ترین نخل بود. او بود و مشتی خاک ولی دریایی تر از هر دریا . هر بامداد که وضو می ساخت نخل ها تشنه تر از هر تشنه ای از چک چک قطره های دستانش وضو می ساختند و به او قامت عشق می بستند . قطرات شبنم بر گونه های یاس سپید - آن سوتر - حاکی از خستگی او بود . اما طراوت و شادابی یاس لطیف تر از هر گلبرگی گلشن این باغبان را نیز رونق بخشیده بود . گوییا عطر ملکوتی اش بوی عرش می داد و نسیم دلکش گیسوانش باغبان را آرام جان بود . از دورتر ها دو مرد از میان نخلستان نمایان شدند . جوان هر دو را باز شناخت . قطرات شبنم دیگر بار بر چهره جوان نشست . اما این بار از حجب و شرم . قطرات شبنم بر گونه های یاس قصه حجب و حیای او را می نگاشت اما سکوت دلنشین و رنگ رخساره نشان از دریای مواج دل او نیز بود . امین وحی سرود و شادمانی حضرت حق را زمزمه کرد : ظهورت را برای همیشه آرزو می کنم یا م ح م د
برچسبها: [ چهارشنبه 86/9/21 ] [ 11:38 عصر ] [ خدابیامرز ]
به نامت ،به یادت ،به امیدت و نه به امید خلق روزگار ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری الصدیق الشهید صلوه کثیره تامه زاکیه متواصله متواتره مترادفه کافضل ما صلیت علی احد من اولیائک و رحمه الله و برکاته قرار داشتم هرگز آپ نکنم اما این بیت شعرُ یکی از دوستان برام فرستادن و منُ یاد مرحوح نظری انداختن که سال گذشته همین بیت رُ برام فرستاده بود . به یاد کبوتر امام رضا علیه السلام در این شب زیبا ی فاتحه بخونیم . ظهورت را برای همیشه آرزو می کنم یا م ح م د برچسبها: [ چهارشنبه 86/8/30 ] [ 10:10 عصر ] [ خدابیامرز ]
به نامت ،به یادت ،به امیدت و نه به امید خلق روزگار و این آخرین روز را هم بی تو پای سفرههای افطار نشستیم آقا جان . ظهورت را برای همیشه آرزو می کنم یا م ح م د برچسبها: [ جمعه 86/7/20 ] [ 6:14 عصر ] [ خدابیامرز ]
به نامت ،به یادت ،به امیدت و نه به امید خلق روزگار السلام علیک یا اکرم مصحوب خدایا!صدای منادیت را شنیدیم که ما را به میهمانی میخواند.گرچه لیاقت نداشتیم اما رحمت تو ،پای ما را به سفرهات گشود. و الحد لله علی ما هدانا و له الشکر علی ما اولینا ظهورت را برای همیشه آرزو می کنم یا م ح م د برچسبها: [ جمعه 86/7/20 ] [ 10:49 صبح ] [ خدابیامرز ]
به نامت ،به یادت ،به امیدت و نه به امید خلق روزگار خاک بر سرم شد . راهی برای فرار هم ندارم ! چه بگویمش اگر از من پرسید در کوزهات چه داری؟ ای وای بر من چه کنم ؟ ای خدا ! باور کن دیگر نخواهم نوشید اگر آبروی مرا حفظ کنی . باور کن خدا . باور کن . _ در کوزه ات چه داری ؟ **** خدای خوب من ! من هم میدانم چه خاکی بر سر خودم کردهام . میدانم راهی هم برای فرار ندارم . و اگر از من بپرسد در همین شبهای قدر ، که در کوزهام چه دارم تو خوبتر میدانی که هیچ . جز خطا و عصیان و گناه و پردهدری و روسیاهی هیچ ندارم . و ای وای بر من که حتی نمیدانم چه کنم ؟ به یاد مرحوم نظری امشب ی بند از جوشن کبیر رو حد اقل بخونیم و ثوابش رو نثار روحش کنیم . ظهورت را برای همیشه آرزو می کنم یا م ح م د
برچسبها: [ چهارشنبه 86/7/11 ] [ 6:9 عصر ] [ خدابیامرز ]
نظر
به نامت ،به یادت ،به امیدت و نه به امید خلق روزگار امشب رو به محراب خونین ماه سرافراز و همراز چاه ،ناله های پر سوز و آه یتیمی مان را تا آسمان اجابت تمنا کنیم . اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه و شیعته و محبیه و اجعلنا من المستشهدین بین یدیه ظهورت را برای همیشه آرزو می کنم یا م ح م د برچسبها: [ سه شنبه 86/7/10 ] [ 8:55 عصر ] [ خدابیامرز ]
به نامت ،به یادت ،به امیدت و نه به امید خلق روزگار اندوهناکترین غروب و طلوع را دیدهاید ؟ غروب غمبار خورشید محراب عشق و طلوع خورشید سرمشار آسمان کوفه ! **** در سحرگاهان بود که سخا و صداقت و آیه انفاق به معراج رفت ! **** تاریخ در ظلمت خواهد ماند که آیه ولایت را به خاک و خون کشیدند . **** ملایک در شگفتند که چگونه آیه امانت را ،آیه اتمام دین و اکمال نعمت را فرق شکافتند و ارض و سما و شمس و قمر هنوز از حرکت بازنایستاده اند ؟ **** سر بر شانه کدامین ماه بگذارند ، یتیمان کوفه که مدینه در بهت است و کوفه در سوگ ماه دلآرای خویش! **** مولا جان ! آه سوگمندان و یتیمان بهجای آوای حزین شبانهات به استقبال سپیده رفت . ظهورت را برای همیشه آرزو می کنم یا م ح م د برچسبها: [ دوشنبه 86/7/9 ] [ 9:49 عصر ] [ خدابیامرز ]
به نامت ،به یادت ،به امیدت و نه به امید خلق روزگار یادت هست مادر! کوچههای مکه را و کاروانهای تجارتیات و تو را که ثروتمندترین بانوی مکه نامیده بودندت؟ و تو نیز با محمد برخاستی و قامت افراشتی و راسخ و با ایمان و با تبسمی آرام همقدم و همدل با پدر شدی و از آن روز آغاز شد : سنگبارانها و رنجها و غارت کاروانهایت و تو دست از یاری پدر نکشیدی و لحظهای تنهایش نگذاشتی . * این همه وقت شرمنده مرحوم حسن نظری که یادم می رفت شما رو دعوت کنم براش فاتحه ای بفرستین ظهورت را برای همیشه آرزو می کنم یا م ح م د ***نوشته منتخب برچسبها: [ شنبه 86/6/31 ] [ 11:35 صبح ] [ خدابیامرز ]
به نامت ،به یادت ،به امیدت و نه به امید خلق روزگار
نداری از این بیشتر که تو مهمونی خدا هم هیچی گیرم نمیاد ؟ بیچارگی از این بدتر که به همه بدن و من نتونم بگیرم. باشه من ناتوان و فقیر اما خدا تو که به همه می دی . منم هستم ها . گفتم که گرسنه ام. نه فکر کنین نمی خورم . نه شکم مبارک پره اما این روحمه که دنبال ی غذای درست و حسابی میگرده . و تو این ماه خدایا فقط از تو برمیاد که هوای مهمونت رُ داشته باشی. خوب می دونم که هر بار که تو رو عصیان می کنم مثل آدم و حوا ، ی تیکه از لباس تقوام کنده میشه . خودت گفتی و لباس التقوی خیر . خدا برهنه ام . کمکم کن . بدهکارم . مگه از من چه اجر و مزدی خواسته بودن غیر محبت و مودت ؟ خودم میدونم . خدایی دوستشون هم دارم اما کم میذارم . و همیشه بدهکار میمونم . دیگه بدهکاریام خیلی زده بالا . خدا جون خودت باید ی کاری کنی . آره مصیبتزده ام . یتیمم . تنهام . کسی که پدر بالا سرش نیست هر بلایی سرش میاد . خدا خودت به حق همین روزا زودتر من مصیبتزده رو نجات بده . غریبم . میدونم اینُ و همه میدونن . جای من نه این دنیاست که باید برگردم و به وطنم برسم .خدایا خودت منُ به وطنم برگردون . میدونم این قدر تو این دنیا خودم رُ به هر چیز و ناچیزی وابسته کردم و تو دام این دنیا اسیر شدم که فقط کار خودته که منُ از این دام رها کنی. خدای مهربونم . من تنها این همه گرفتاری ندارم که . همهمون همین طوری گرفتاریم . خدایا خودت همه ما رُنجت بده . خدایا میدونم درد و درمون از خودته و میدونی که بد جوری مریضم . روحم از تنم خسته تر و فرسوده تر . جانم رو درمون کن خدا . تنها نویی که شفا میدی. خودت که میدونی من بااین همه نداری امیدم فقط به دارایی خودته . خودت از داراییت به همه ماهم بده . خدا میدونی که حال خوشی ندارم . پس خودت باید آستین بالا بزنی و ی کاری برام بکنی . یادته چقدر خوندم که حول حالنا الی احسن الحال و الان وقتشه . اصلا من مگه توان پرداخت این همه بدهی رو دارم ؟ خدا جون خودت بدهیام رو صاف کن و منو از زیر این بار سنگین نجات بده . میدونم که کار،کار خودته . خب ماه هم که ماه خودته. می دونم تو همه کار می کنی. منتظرم . اللهم ادخل علی اهل القبور السرور ،اللهم اغن کل فقیر ، اللهم اشبع کل جائع ،اللهم اکس کل عریان ،اللهم اقض دین کل مدین ،اللهم فرج عن کل مکروب ، اللهم رد کل غریب ،اللهم فک کل اسیر ،اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین ،اللهم اشف کل مریض ،اللهم سد فقرنا بغناک ،اللهم غیر سوءحالنا بحسن حالک ،اللهم اقض عنا الدین و اغننا من الفقر ،انک علی کل شیء قدیر ظهورت را برای همیشه آرزو می کنم یا م ح م د ***نوشته منتخب برچسبها: [ پنج شنبه 86/6/29 ] [ 9:0 عصر ] [ خدابیامرز ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |