زنده یاد * آه از بهار بی یار* | ||
امروز تصویرشون رو از سیما دیدم. خیلی خسته بودن. شنیده بودم که بیمارن و حتی عمل هم داشتن.شاید هم اینا بهانه باشه و از دست امثال من به این روز افتادن. همیشه از بچگی تو ذهنم می اومد که چه طور ممکنه که در زمان پیامبر مردم حضرت رو از نزدیک ببینن و یا ایمان نیارن و یا منافقانه رفتار کنن.بزرگتر که شدم و دیدم که منم فقط حرفم و از عمل خبری نیست گوشی دستم اومد. تویه کتاب در مورد خصوصیات شون می خوندم که برخورد جذاب و متواضعانه ای دارن نماز اول وقت شون ترک نمیشه ساده زیستند و اشداء علی الکفار و اینا رو تو همه شونو داشتی .تویی که این قد دوسشون داشتی ، باید هم تابع می بودی و الگو می گرفتی. راستی حسن آقا ازنور! اعترافاتت رو یادته . تنها چیزی که از میون اونا قابل باور بود همونی بود که پزش رو دادی و نگفته رفتی. راستی آقا در گوشت چی گفته بودن؟ نمی دونم به هر حال وقتی امروز صداشون رو شنیدم دلم گرفت و خدا رو شکر کردم نبودی که ببینی و غصه بخوری. اما از طرف تو یه ختم صلوات گرفتیم. نمی دونم میشه یا نه اما ما یه ختم صلوات برای سلامتی او گرتیم که تو بیشتر از ما می شناختیش و دوستش می داشتی و ثوابش رو هدیه می کنیم به خودت. آقایی. حسن ! اللهم صل علی محمدو آل محمد و عجل فرجهم برچسبها: [ سه شنبه 85/10/26 ] [ 3:11 صبح ] [ خدابیامرز ]
از بیست و سه سال کمی گذشته است ، از روزی که به دامان خدا متوسل شدی و فرزندی صالح طلب کردی .
برچسبها: [ یکشنبه 85/10/24 ] [ 11:56 عصر ] [ خدابیامرز ]
الذین آمنوا و عملوا الصالحات طوبی لهم و حسن مآب پرنده رفتنی است............... چشمانش را نگاه کنید . پر از حکایت غربت است. در نگاهش پرتوی ازنور است که عاشقانه به آن می نگرد و مستانه خیره اش شده . بالش زخمی نیست . نه ! تمامی نگاهش نگران امانتی است که بر بالش گذارده اند. او زمینی نبود که ماندنی باشد. اصلا آمده بود که برود و رفت . همه چیز را رها کرد و رفت. اما من و تو را به دامی که گرفتار آن بود گرفتار کرد تا پس از او حکایت های پر سوز سینه سوخته اش را حکایتگر باشیم. یادمان نرفته است ناله هایش را با خدایش که چه زیبا او را عبد بود. حسن جان! به یادت و در راهت می مانیم . تنها نگاهت را از ما بر نتاب و سلام مان را به مولایت برسان. برچسبها: [ شنبه 85/10/16 ] [ 10:56 عصر ] [ خدابیامرز ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |